سفرنامه
گشت و گذار در طبیعت این فرصت را در اختیار انسان قرار می دهد که کمی خودش و عملکردش را بازبینی و ارزیابی کند .
صدای آرام آب که ذهن را به آرامش دوچندان می خواند و البته وزش نرم باد که خاطرات خیلی دور خیلی نزدیک انسان را برابر دیدگانش قرار می دهد .
به طبیعت که می روم قلبم را در دستم می گیرم تا تپش هایش را شماره کنم و بدانم هر شماره که اضافه می شود ماحصل دم و بازدمی است که جدی نمی گیرمش .
به طبیعت که می روم چشمان غبار گرفته ام را می شویم تا مژگانم سایه بان زلالی آن باشند و شرم گیاه را و معصومیت خار را نظاره کنم .
به طبیعت که می روم گوش هایم را پر و خالی می کنم و هر باز خالی تر و درختان را می شنوم پرندگان را بهتر و آب را جاری تر .
به طبیعت که می روم ریه ام در آغوش رخوتناک باد سرسره می خورد بوها همه بدوی و مزه ها همه خاک ا . نگار زبانش را می فهمم و زبانم را حس می کند .
به طبیعت که می روم دستهایم دست های همیشگی نیست . بوسه برگ را می فهمد و از حرارت مهربانی خورشید سرانگشتانم تنهای تنها می سوزد .
به طبیعت که می روم پاهایم از خودم جلوتر می روند و در خیال سرابی دل انگیز شعف شبنم های خفته به ناز بر گلبرگ های وحشی ترین گل را به لب های ناصبورم می رساند .
به طبیعت که می روم اقلیما را در گوشه دنج خانه جا می گذارم و یادی از اقلیمای جامانده نمی کنم . روحم را چون گندم ها گندمزاران دور به انتظار تموز می سپارم و جسمم را به جاده های باریک و سر به صعود کوهساران .
گزنه ها و بار گردو ها وخاطره گل های قاصد هم برای اقلیمای کنج نشین میآورم و یک دنیا راز مگوکه طبیعت در گوشم خوانده است ....
[دست][گل]
طبیعت همیشه روح انسان را جلا می دهد. [لبخند][گل]
طبیعت را دوست دارم [لبخند] [دست]
سلام. خیلی زیبا نوشته بودید. مثل همیشه.
با سلام و تشكر. [گل]
سلام بسیار جالب بود. آفرین و صد آفرین کاش من هم وقت می داشتم و هم احساس ،تا میتونستم یه کم از این حالت گرفته ی زندگیم در بیام. افسوس!! من به شما غبطه می خورم. موفق باشید.
[گل][چشمک]
با سلام و خسته نباشید خانم پولاد زاده عزیز . انتخاب من در بین سبزهای فضای مجازی متعلق به آقای سژهر سلیمی در اصفهان است كه انصافا در این یكسال خیلی خوب كار كردند و زمینه ساز اتحاد بین سبز اندیشان بودند . http://animal.persianblog.ir